تولد دوباره گل های آفتابگردان

روزنامه ایران، یکشنبه 14 دی ماه 93 شماره 5832 نوشته مهدیه شایگان

گفت و گو با مؤسس نخستین بنیاد خیریه ای که به دلهای به سوگ نشسته یاری می رساند:

تولد دوباره گل های آفتابگردان ...

زندگي سرشار از لحظه هاي شاد و ثانيه هاي دشوار و غم انگيز است. اما گاهي مي توان صحنه هاي غمناك را منبع انر‍ي مثبت كرد و حسرت روزهاي تلخ گذشته را نخورد. بايد با زاويه اي متفاوت به حوادث و رويدادهاي زندگي نگريست تا عشق و محبت را در لايه هاي زندگي احساس كرد.

شهره كوهن موسس 59 ساله بنياد امور خيريه شروين روبن زاده است تاكنون 100 مددجوي مادي و معنوي را تحت حمايت قرار داده است. او كه بعد از فوت تنها پسرش از زندگي و زيبايي هاي آن دور شده بود و خود را در بن بست تاريكي در انتهاي راه مي ديد.تصميم گرفت با تاسيس اين مركز كه تخصصي اصلي اش سوگ درماني است خانواده هاي آسيب ديده از سوگ را تحت حمايت رواني و عاطفي قرار دهد، تا نور اميد و عشق در زندگي شان متبلور شود. حاميان اين موسسه خيريه چشم اندازهاي گسترده و اهداف والايي از زندگي بخشي را دنبال مي كنند و با برگزاري جشن هاي مفرح، گروه درماني، بازارچه خيريه، نمايشگاه هايي به نفع مددجويان و كارگاه هاي روان شناختي قصد دارند تا مراجعه كنندگان دل شكسته به زندگي نگاه مثبتي باشد.

اتفاقي تلخ

شهره كهن موسس بنياد امور خيريه شروين روبن زاده از روزهايي ياد مي كند كه جاي خالي فرزند او را به انتهاي مسير زندگي رسانده بوده و انتظار پايان زندگي را م كشيد. او مي گويد: شروين در سال 63 به دنيا آمد. دومين فرزندمان بود. در رشته مهندسي عمران درس مي خواند، بيست و پنجم بهمن ماه سال82 بود كه با دوستاش بيرون رفت، در خانه بودم كه به من زنگ زد و گفت تا 10 دقيقه ديگر به خانه مي رسد، ولي هرگز آن 10 دقيقه تمام نشد تا براي آخرين بار چهره مهربان شروين را ببينم. وقتي خبر تصادف شروين را دادند، شوكه شدم. نمي توانستم باور كنم در 19 سالگي اش براي هميشه من را ترك كرده است.

آن زمان در يك بحران و چالشي تلخ اسير شده بودم و نمي خواستم مرگ شروين را بپذيرم. اوضاع خانواده آشفته شده بود. نمي دانستم براي بهبود بخشيدن به اوضاع بايد چه كار كنيم. مدام درگيري ذهني داشتم و خاطرات روزهايي را مرور  مي كردم كه شروين خيرخواهانه در زلزله بم شركت كرده بود. پسرم هميشه در انجام كارهاي خيرخواهانه پيشقدم بود و آرزويش اين بود كه يك بنياد خيريه ناسيس كند. البته اين مسايل را در خانواده زياد ديده بود و بطور كلي در خانواده اي بزرگ شده بود كه همگي علاقه به انجام كار نيك داشتند. از اين رو بر آن شدم  تا با تاسيس يك موسسه خيريه نام شروين را براي هميشه زنده نگه دارم. با اينكه زني متعقد بود و مرگ فرزند را حكمتي از سوي خدا مي ديد، اما نمي توانست با اين چالش ذهني كنار آيد. مدام با خود تكرار مي كرد " چرا من بايد در اين مصيبت گرفتار شوم"

حدود يك ماه در بيمارستان به علت فشار روحي بستري شده و تحت درمان قرار گرفته بود تا اينكه براي نجات خانواده به فكر تاسيس يك مركز خيريه افتاد و همين امر باعث آرامش قلبي اش شد تا از طريق خانواده ها و افرادي كه به نوعي عزيزان خود را از دست داده اند،سوگ درماني شوند و با مشاوره هاي فردي و گروهي روانشناختي با زندگي آشتي كنند.

در ادامه مي گويد: در آن دوران به حدي روحيه ام ضعيف شده بود كه ساعتها مي نشستم و به نقطه اي مي شدم و وقتي به خودم مي آمدم،احساس ميكردم فقط چند ثانيه گذشته است و ترس داشتم كه زندگي چطور بدون حضور شروين امكان پذير است.در همين اوضاع و احوال بودم كه عجيب ترين اتفاقات زندگي ام رخ داد.مسايلي پيش آمد و خداوند علايمي را به من نشان داد تا دوباره روي پاهايم بايستم.انگار معجزه شده بود.

زماني كه اين مركز را تاسيس كردم به اين نتيجه رسيدم كه مي توانم ادامه حيات بدهم. به روزهاي نخست بازگشته بودم و زندگي خانوادگي مان تقريبا سر و سامان گرفته بود. از اين رو به شكرانه آشتي با زندگي تصميم گرفتم اين رسالتي را كه از سوي شروين به من سپرده شده بود، به انجام برسانم و با افتتاح اين موسسه خيريه افراد و خانواده هاي داغديده را به زندگي پيوند دهم.

" سال 84 بود كه مجوز تاسيس امور خيريه صادر شد ، اين مركز براي افرادي تاسيس شده بود كه با مرگ يك عزيز و رخ دادن اتفاقي تلخ زندگي شان به انتها رسيده بود.در ايران موسسه خاصي براي همدردي با افراد داغديده و بهبود سلامت روان شان وجود نداشت،درست است كه مراكز مشاوره اي به درمان بيماران روحي مي پردازند،اما همه افراد توان پرداخت اين هزينه را ندارند.

به هر حال با هزينه شخصي ام ساختمان مركز را خريداري كردم.به اين اميد كه بتوانيم گروهي تشكيل دهيم كه خانواده هاي داغديده آرامش دوباره خود را پيدا كنند."

شهره كهن در خصوص اقداماتي كه در اين مركز صورت ميگيرد تا افراد بار ديگر نگاهي متفاوت به زندگي داشته باشند و بتوانند داغ عزيز از دست رفته شان را تحليل كنند و با ياد و خاطره او زندگي خوبي را در پيش گيرند،ادامه مي دهد.نخستين كلماتي كه هر فرد بعد از ورودش به اين مركز مي پرسد، اين است كه مي گويند: " چرا من، چرا بايد اين بلا گريبانگير فرزند،خانواده،شوهر و... من شود." ذهن شان پر از چراهايي است كه پاسخي براي آنها پيدا نمي كنند.دقيقا وقتي آسيب ديدگان ناشي از سوگ را مستاصل و نا اميد مي بينم ياد روزهايي مي افتم كه با زندگي بعد از مرگ شروين قهر كرده بودم ودلم نمي خواست براي لحظه اي زنده بمانم.با اقداماتي كه در اين مركز براي آنها انجام مي شود، تمام چراهاي آزار دهنده اي كه وجودشان را خراش داده است پاك مي شود همچنين اين افراد در اين مركز ياد ميگيرند و درك مي كنند كه حتي براي رنجي كه متحمل مي شوند، يك دليل وجود دارد و معنايي در درون اين رنج ها نهفته است.

نگاهي زيبا به حقايق زندگي

همه افرادي كه قدم به اين مركز مي گذارند،همدرد هستند، نگاه شان به زندگي تغيير ميكند و به اين درك و مفهوم مي رسند كه فقط جسم عزيزي در كنارشان نيست و مي توانند براي هميشه با ياد او زندگي كنند،در گام نخست با شعار " آنچه پيله ابريشم پايان زندگي مي پندارد،در نظر پروانه آغاز زندگي است" آشناشوند كه معناي اين جمله دنياي وجودي شان را تغيير مي دهد.

موسسه بنياد امور خيريه روبن زاده بيان مي كند: گروهي از استادان مجرب ،روان شناسان،مددكاران اجتماعي و ... جلسات سوگ درماني  برگزار مي كنند تا از اين طريق مدجويان به زندگي دوباره بازگردند وتمام هزينه هاي جلسات مشاوره اي، كلاس ها و برگزاري كارگاه ها را موسسه پرداخت مي كند.

تمام افراد و پرسنلي كه با اين مركز همكاري دارند، دستمزد اندكي دريافت مي كنند و دغدغه اصلي شان اين است كه مددجويان را با زندگي آشتي دهند. مددجويان اين مركز در همه گروه هاي سني عضو هستند و بارها اتفاق افتاده است به دليل مشكلات مالي و.. به مو رسيده ايم، اما هيچگاه در هم نشكسته ايم و فكر مي كنم از دعاي خير مددجويان است كه هنوز توانسته ايم به كار خود ادامه بدهيم.

لبخند خانواده هاي آسيب دبده از سوگ است كه هنوز اميد را در وجودمان زنده نگه داشته است.مددجويان اين مركز همگي يك داغ را از يك جنس را در زندگي تحمل كرده اند كه حالا با اميد به خداوند ئ با اين حس همكاري و همدلي شاهد صحنه هاي خوشحالي،شادي و آشتي دادن آنها به زندگي هستيم.اين همان اتفاقي است كه حس زندگي را در وجودم روشن مي سازد.

11سال است كه شروين روبن زاده به خانه ابدي پر كشيده است، اما در اين مركز هزاران شروين به زندگي لبخند زده و متولد شده اند. زيباترين لحظات زندگي شهره كهن زماني است كه لبخند را ميهمان لبان خسته غمزدگان مي كند. شايد به همين خاطر است كه گل آفتابگردان كه هميشه رو به سوي نور دارد،به عنوان نمادشان انتخاب شده است.همه هدف مددكاران اين موسسه اين است افرادي را كه با دستان خالي و چشمان اشكبار به اين مركز مي آيند با كوله باري از اميد به زندگي در جاده شروعي ديگر به حركت وادارند.

شهره كهن مي گويد: شروين دلش مي خواست هميشه صاحب چهر فرزند شود.اما دست تقدير او را به خانه ابدي برد اما خيلي خوشحال هستم در اين مركز صاحب چند فرزند شده ام و تمام كودكان اين مركز مثل نوه هايم هستند وقتي كودكي را با اشتياق در آغوش مي گيرم و مي بوسم احساس مي كنم فرزند روين است حتي بارها اتفاق افتاده است فراموش كرده ام كه شروين ديگر در كنارمان نيست.به حدي غرق كمك رساني مي شوم كه بهترين لحظه هاي عمرم را در بين اين عزيزان گذرونده ام.

چون من اين دوران را پشت سر گذاشته ام و تجربه تلخي از روزهاي جدال با زندگي داشته ام برخي از مددجويان را كه اوضاع روحي مناسبي ندارند، طوري حمايت مي كنم كه هر زمان از شبانه روز با من تماس مي گيرند ساعت ها تا نيمه شب پاي درددل شان مي نشينم تا وجود خسته شان از سنگيني تلخي هاي روزگار سبكشود.

سلام به زندگي

او كه تلاش مي كند تا آشيانه اي براي دل هاي ويران شده بسازد، در ادامه مي گويد: اين جمله را بارها و بارها ز عمق وجود حس كرده و هميشه گفته ام " در كوير تنهايي من خانه شروين را خواهم ساخت، پر از نوراميد تا ياوري باشيم براي دل هاي خسته تا بدانند كه مرگ پايان زندگي نيست." تمام افرادي كه از روز نخست با اين تصميمي كه گرفته بودم، همگام شدند حتي در حد قيمت يك شاخه گل دستمزد دريافت كردند و با تمام وجودشان ا به پاي افراد دل شكسته و غمديده گريستند تا مفهوم زندگي را نهادينه كنند. انسان براي شروع هر كاري نياز به عشق و علاقه دارد تا به آرامش برسد، اگر اين مركز تاسيس نكرده بودم همان سال هاي نخست دوري از شروين از دنيا رفته بودم. درست است مه انسان ها به يكديگر نياز دارند، اما نياز به همدردي نيازي است كه دل را تسكين مي بخشد . اگر اشك چشمان مددجويانم را پاك مي كنم به خاطر آرامش وجودم است و من به اين آرامش نياز دارم چون اين اشك مرهمي بر دل خسته ام مي شود.وقتي كودكان اين مركز مرا " مامان " صدا مي زنند انگار دنيا را به من هديه كرده اند،عشق و زندگي را در آن لحظه احساس مي كنم. وقتي يك جوان يا نوجوان به زندگي دوباره باز مي گردد شروين را در مقابل خود مي بينم و اگر او با روحيه اي سالم و انگيزه يه جامعه خدمت كند، خوشحال مي شوم.

شهره كهن خدا را شكر مي كند كه گروهي را به دنياي واقعي مملو از عشق آشنا مي كند و در ديدگان شاد آنها عشق را نظاره مي كند، او در ادامه مي گويد: عشق در وجود همه ايرانيان وجود دارد ما ملتي داريم كه با عشق زنده اند، در ذرات همه انسان ها عشق وجود دارد، اما عشقي كه در دل يك ايراني جريان دارد باعث مي شود تا هميشه قلبش براي همنوعان خود بتپد.برخي از افرادي كه به اين مركز مراجعه مي كنند، مددجويان معنوي و برخي ديگر مددجويان مادي به شمار مي روند مددجويان معنوي آنهايي هستند كه دچار آسيب روحي شده اند اين افراد نياز بيشتري به همياري و همراهي دارند و براي مددجويان مادي نيز كمك هاي مالي فراهم مي شود. زندگي در نگاه اين زن مانند بومرنگي است كه وقتي انر‍‍‍‍‍ژي هاي مثبت را هديه مي كند همان انرژي ها را دوباره دريافت مي كند، نگاهش به زندگي مثبت است و مي گويد: اگر انسان ها نفرت و كينه را از دل هايشان دور كنند و به جاي آن بذر صميميت و محبت بكارند و با هم در هر كاري رو راست باشند، عشق معنا كرده اند و در پرتو همين عشق زندگي شان رنگ اميد مي گيرد.اگر در اين دنيا هر انساني دست انسان ديگري را بگيرد و او را به زندگي بازگرداند هنگام رفتن از اين دنيا سبكبال خواهد رفت.در طول اين سال ها در حد توان مان سعي كرده ايم تا هزينه هاي درماني، تحصيلي، جهيزيه و .... را فراهم كنيم چون اعتقاد دارم كه جوانان اين مرز و بوم نيروهاي فعال جامعه هستند.

زماني كه سالم باشند مي توانند به جامعه و كشور خود خدمت كنند. اين بازخوردش باز به ما باز مي گردد، اگر چراغ خانه همسايه ام روشن باشد انگار چراغ خانه من روشن شده است و خوشحال هستم از اينكه تا امروز بازدهي بالاي داشته ايم.

تنها آرزوي موسس اين مركز خيريه اين است كه بعد از نبودنش جواناني باشند كه چراغ " خانه اميد" را تا هميشه روشن نكه دارند تا شادي را ميهمان دل هاي خسته كنند.

 

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان شریعتی - روبروی ملک - خیابان شهید باقری شبستری - شماره71

تلفنهای تماس: ۸۸۱۴۸۴۴۰  - ۸۸۴۳۵۲۴۰ فکس : ۸۸۱۴۸۴۴۱   واتساپ : 9123010772 98+

کدپستی: 1613635791

آدرس وب سایت: www.bonyadeshervin.com 


آدرس پست الکترونیکی: info@bonyadeshervin.com 

اینستاگرام : bonyad_shervin_robenzadeh@

تلگرام : https://telegram.me/bonyadeshervin